در اين مجموعه كتاب از تهاجمها، اساطير و تاريخي كه مربوط به دوران پيشداديان و كيانيان، مادها، هخامنشيان، پارتها و ساسانيان ميشود، سخن رانده شده است. پس از آن نشان ميدهد كه تازيان و اقوام گوناگون ترك به ويژه مغولها پس از هخامنشيان به ايران آمدهاند و هميشه اين فرهنگ و تمدن و زبان ايراني بوده كه ملل و اقوام مهاجم را ايرانيمآب كرده است. عنصر قالب در اصول بنيادي تفكر و بينش ايراني پويايي، سازندگي و بالندگي بوده و همواره بهصورتي ذاتي در پس هر تهاجمي روند دوبارهسازي و زنده شدن و رونق دوباره را در پيش گرفته و همواره چون كوهي استوار بر بلنداي تاريخ بر جاي مانده است.
در اين كتاب تاريخي آمده است: بيگمان فرهنگ و تمدن ايراني، از آغاز تاكنون استمراري بنيادي، پرتوان و پيوسته داشته است. اين فرهنگ و نمودارهاي فكري و معنوي آن، مانند حلقههاي به هم پيوسته يك زنجير است. هر حلقه يا چند حلقه اين زنجير، توسط پادشاهان، دانشمندان، هنرمندان و حكيمان و عارفان و ... به فراخور زمان، مكان، ذوق و سليقه آنان ساخته و پرداخته شده است. به ترتيبي كه اين دانهها و حلقهها پيراسته و آماده شده است.
سازندگان هر عصر و دوراني، ميراثدار تجربهها، آموختهها و دادههاي پيشينيان خود بودهاند و نميتوانستهاند از آن گنجينه بينياز باشند، اما هميشه برابر با زمان و مكان و در برخورد با فرهنگها و تمدنهاي ديگر و در بازار پر رونق داد و ستدها، بر آنچه كه از پيش به آنان رسيده، افزوده است. همين پويايي و ايستايي است كه فرهنگي هميشه در حال تحول، زنده و نو را براي نسل بعدي بر جاي نهاده است.
برچسبها:
درباره تولد کوروش کبیر افسانهای کهن وجود دارد که چنین است:
ایختوویگو(آژِی دهاک یه به عبارتی همان ضحاک) پادشاه ماد دختری به نام ماندانا داشت. شبی پادشاه در خواب دید که بر روی شکم دخترش درخت تاکی بزرگ روئیده که سراسر آسیا را فرا گرفته است. خوابگزاران دربار را احضار کرد و تعبیر این خواب را پرسید. گفتند که ماندانا فرزندی خواهد زائید که پادشاه بزرگی خواهد شد که او را سرنگون میکند و دنیا را زیر فرمان خود میآورد.
ایختوویگو از این مسئله هراسناک شد و دختر خود را به کمبوجیه پادشاه « انشان » در مغرب فارس داد که مقر حکومتش از هگمتانه دور بود.
هنگامیکه دختر آبستن شد ایختوویگو از دخترش خواست که مدتی در هگمتانه بماند. به محض اینکه طفل (کوروش کبیر) متولد گردید، پدربزرگ سنگدل به یکی از درباریان خویش امر داد که نوزاد را به جنگلی ببرد و او را در آنجا رها سازد تا طعمه درندگان گردد.
مامور دربار، کوروش را به جنگلبانی سپرد و دستور شاه را به او ابلاغ کرد. از قضا کودک نوزاد جنگلبان به تازگی مرده بود. لذا پدر و مادر تصمیم گرفتند طفل مرده را در جنگل بگذارند و کوروش را نزد خود پرورش دهند.
آنچه منجمین پیشبینی کرده بودند صورت گرفت. کوروش بزرگ شد و جنگجو و نیرومند و دلیر گردید و بزودی جانشین پدر خود در انشان شد.
چندی نگذشت که کوروش از پرداخت خراج به دولت ماد خودداری کرد لذا ایختوویگو ارتش بزرگی برای تنبیه این سرکش فرستاد. کوروش ارتش ماد را شکست داد و سپس به هگمتانه وارد شده، پدر بزرگ خود را از تخت به زیر آورد به انشان تبعید کرد و او تا آخر عمر در آنجا به سر برد.
کوروش کبیر پادشاهی بزرگمنش بود که به مذهب و آداب ملل تحت تسلط خویش احترام میگذاشت از اینرو کلیه اقوام او را فرستاده خدا میدانستند.
کوروش ( سیروس در انگلیـسی، و کوروس در یونانی ) در تاریخ یکی از چهرهای شاخص شناخته شده است.موفـقـیت او در شکل گیری امپراطوری هخامنشی، نـتـیجه و آمیزه ای از هوشیاری و مهارتهای او در دیـپـلماسی و نظامی گری؛ و همچـنـین خلق و خوی او و داشتن دانایی و درایت کامل او از کشور بود. ایرانـیان او را ” پدر ” ؛ و یونانـیان، با آنکه کوروش کشور آنها را گرفته بود، او را مانند یک مرد قانونگذار و قانون نگر می دیدند؛ و یهودیان به او مانند یک روحانی مقدس احترام می گذاشتـند.
آرمانها و ایده آل های او بسیار بالا بود؛ و به هیچ کس اجازه و حق قانونگذاری نمی داد مگر اینکه آن کس از لحاظ توانمندی از آنچه که دارد بالاتر باشد. از لحاظ یک رئیـس و مدیر و مجری، فراست و بـیـنش زیادی داشت، و خودش را یک شخص باهوش و معـقول نشان داده بود و در نـتـیجه میتوانست راحتر از جهانگشایان گذشته قانون بگذارد.
انسانـیـت او مساوی بود با آزادی با افتخار، که همین باعـث می شد که او مردم را در یک سطح نگاه کند، که همین شخصیـت او باعـث شد که بقیه شاهان هم به او نگاه کرده و دنـباله رو او شوند.
تاریخ حتی از این هم فراتر رفتـه و به او لقب هایی مانند نابغـه، سیاستمدار، مدیر و رهبر تمام مردها، و اولین مُبلغ و متخصص در فن لشکر کشی و تدابـیـر جنگی داده است.کوروش براستی و حقیـقـتاً که لیاقت دریافت کلمه ” کبـیـر ” را دارد.
کوروش کبـیر بعـد از پـیروزی بر آستـیاگ، آخرین پادشاه ماد، در 550 قبل از میلاد به قدرت رسید. بعـد از چندین پـیروزی بر پادشاه لیدی ( ترکیه کنونی )، کروسیوس، در 546 قبل از میلاد، و بعـد از موفـقـیت یک رشته عـملیات جنگی بر عـلیه بابل در 539 قبل از میلاد، کوروش بـنـیاد یک امپراطوری عـظیم را گذاشت؛ که از دریای مدیـترانه در غـرب شروع و تا شرق ایران، و از شمال از دریای سیاه تا به کشورهای عـربی بود.
کوروش در سال 530 قبل از میلاد در جنگی که در شمال شرقی امپراطوری اش داشت، کشته شد. گزنـفون در نوشته های خود گفته : ” او توانایی توسعـه دادن از ترس از خود را در قسمتی از دنـیا داشت، که همه را متحـیر بکند، و هیچ کسی کاری که به زیان و ضرر او باشد انجام نمی دهد. تمام خواسته های مردم را که انگار به او الهام شده بود انجام می داد و هر کسی آرزو داشت که در امپراطوری او زندگی کند “
برچسبها:
هَخامَنِش نام کسی است که دودمان هخامنشی خود را به نام او میخواندند. واژه هخامنش معنای دارنده اندیشه راست را میرساند. هخامنش میباید نیای بزرگ هخامنشیان و سرپرست طایفه پاسارگاد بوده باشد.
اخلاف او سرانجام به تاسیس شاهنشاهی نیرومندی در آسیا موفق گردیدند که از ۵۵۹ ق. م تا سال ۳۳۰ ق. م دوام آورد. وی نیای کوروش بزرگ و داریوش بزرگ است. هخامنش توسط پادشاه دیااکو پادشاه اول مادها (اولین پادشاه ایران) به فرمانداری پارسه منصوب میشود و در حملهای که تعدادی از جنگجویان پارسی علیه تعدادی از سربازان سناخریب پادشاه آشور ترتیب داده بودند سرکردگی آنان را بر عهده داشت. حکومت هخامنش در آنشان درست در زمانی بود که طایفه دیگری از آریایها (مادها) در غرب ایران در حال تشکیل قدرت مقتدری بودند.
بعد از هخامنش حکومت آنشان به فرزندش چیش پیش رسید.
برچسبها: